اوضاع کنونی فلسطین و سکوت حکام مسلمین

چنان اوضاعی که قلب هر مسلمان بیدار و روشن ضمیر را به درد آورده و به او می‌آموزد که امروزه در جهان چه جرایان دارد و وظیفه یک مسلمان واقعی و حکام امت اسلامی در این اوضاع درهم شکسته چیست؟!

وضعیت کنونی جهان اسلام و علی‌الخصوص قبله نخست امت مسلمه، بیت‌المقدس “فلسطین” چنان بغرنج و ظلمانی به نظر می‌رسد که «ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا» قرار گرفته است. اسلام و مسلمین از دست ظالمان خون‌ آشام، سفاکان زمان و اوضاع نابسامان حاکم در جامعه اسلامی، دارند خون گریه می‌کنند، ناله‌‌وزجه سر می‌دهند، با این حال تمام امت اسلامی را به نصرت و یاری می‌طلبند.

 

چنان اوضاعی که قلب هر مسلمان بیدار و روشن ضمیر را به درد آورده و به او می‌آموزد که امروزه در جهان چه جرایان دارد و وظیفه یک مسلمان واقعی و حکام امت اسلامی در این اوضاع درهم شکسته چیست؟!

 

آیا در این اوضاع نابسامان، سکوت مسؤلین و حکام کشورهای اسلامی خیانت بر اسلام و مسلمانان مظلوم محسوب نمی‌شود؟ آیا این به‌دور از عدل و انصاف نیست که کمتر از نه میلیون یهودی بی‌جاه و بی‌مکان، آواره و خانه‌بدوش؛ دو ملیارد مسلمان را این‌گونه خوار و زبون ساخته‌ و هر روز جان تعدادی زیادی از بی‌کسان را می‌گیرند؟ مگر آگاه نیستید که امت اسلامی را اینگونه جلو چشمانمان شکار می‌کند و عزتشان را به تاراج می‌برند؟ مگر از وضعیت فعلی فلسطین/غزه آگاهی ندارید؟

آیا قتل عام کودکان و زنان بی‌گناه را با چشم سر مشاهده نمی‌کنید، «یا ناله بگوش‌تان نمی‌رسد یا اینکه کر هستید» یا منتظر ظهور مهدی موعود هستید؟

مگر طفلان معصوم، جوانان، نوجوانان، زنان، غیر نظامیان؛ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؛ به کدامین گناه قتل عام می‌شوند؟

ای حکام عرب و عجم(البته در این میان نظام نوپای امارت اسلامی مستثنی‌است که به فرصت و فراهم شدن زمینه‌اش، آماده هر نوع کمک به مظلومین غزه هست) ای زمام داران کشورهای اسلامی، چقدر دل‌های شما سخت شده؛ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً؟!

مگر شما احساس و عاطفهٔ انسانی ندارید، مگر شما زن و فرزند ندارید که دلتان به آنان بسوزد؟ آیا مادّیات شما را چنین کروکور کرده که هیچ‌چیز و هیچ‌کس را نمی بینید، درد و رنج هم‌نواعانتان را فراموش کرده‌اید؟

مگر نشنیده‌اید که سعدی بزرگ علیه انسان‌های بی احساس و بی مسؤلیت چه زیبا سروده است:

 

بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگـر عضوها را نماند قــرار

تو کز محنت دیگران بی‌غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

 

وقتی که احساس و درد انسانیت را بر شما حکام دست‌نشانده نمی‌بینیم؛ ضایع و بی‌فایده است که اسم شما را آدم/انسان بگذاریم! مگر حدیث پیامبر صلی الله وسلم را نشنیدهٔ‌اید که می فرماید: «المؤمن لمؤمنِ کالبنیان یشد بعضه بعضا»؟ حدیث دیگر را نشنیدهٔ که «المؤمنین کاجسد واحد، ان اشتکی عینه اشتکی کله و ان اشتکی رسه اشتکی کله»؟ آیا با دیدن صحنه‌های دلخراش و هولناک قتل دست جمعی مسلمانان درمند نمی‌شوید؟

چقدر دل‌های حکامی امروزی سخت شده که با مشاهده چنین اوضاع آشفته بازهم سکوت کرده و هیچ واکنشی از خود نشان نمی‌دهند، درحالی که اگر واقع بینانه بنگریم در می‌یابیم که امت اسلامی همانند درختی هستند که یک شاخهٔ آن به‌سوی شرق سرکشیده و دیگری بسوی غرب سرکشیده است، ولی اگر کسی بخواهد ریشه این درخت را قطع نماید؛ هم شاخهٔ شرقی و هم شاخهٔ غربی آن می‌خشکد.

 

آری! دشمنان قسم خوردهٔ اسلام، شکست خوردگان بدر و حنین، دیروز خواستند ریشهٔ این درخت تنومند را از سرزمین‌های همچون عراق، افغانستان و سوریه…بخشکانند که-این آرمان را بگور ببرند- و امروز دست به دست هم داده‌اند و می خواهند ریشه این در خت را از سرزمین پاک و مقدس فلسطین بخشکانند که «این خیال است و محال است و جنون»

 

ای جوانان سلحشور امت اسلامی! بیایید اختلافات ذات البینی و کینه‌های که در دل‌پنهان کرده‌اید را کنار گذاشته و دست بر دسته هم نهاده و با مشت‌های چون گرگه آهنین بر سر دشمنان سفاک بکوبیم و عزت از دست رفتهٔ‌مان را دوباره با فلسفه جهاد و شوقی به شهادت احیا نماییم و دوباره درس جهاد و شجاعت را از لابلای اوراق قرآن و حدیث، در زندگی خود پیاده سازیم!

 

آری! ما مسلمانا معتقد براین اصل و باور هستیم که عزت و سرفرازی امت اسلامی تنها و تنها در جهاد نهفته است؛ چی پیروز میدان شویم یا هم شهید راه الله شویم، خلاصه ناکامی و ناامیدی در قاموس ما راه ندارد.

اما افسوس و صد افسوس به مردانی که امروز در بین ما نیستند و در نبود آنها اینگونه امت اسلامی زجر می‌کشد:

 

یادِ آن ایام که ما مردانِ داشتیم

راد مردان و سلحشوران داشتیم

نه که‌تنها مردان سلحشور داشتیم؛

بل زنانِ سمیه‌گونه‌ها هم داشتیم!

با تأسف فاقد آن راد مردان گشتهٔ‌ایم

نه که‌مردان، بل فاقدشیر زنان گشتهٔ‌ایم

 

 

در آخر خطاب به شما حکام کشورهای اسلامی می‌گویم: بخود بیایید و درس خودشناسی که نتیجه و ثمره آن خدا شناسی‌ست را بیاموزید و زندگی اسلاف خود را برسی نمایید که چه‌کسانی بوده‌اند و چه‌کارهای کردند؟!

بیایید اسلام را پیشهٔ خود بسازید تا رستگار شوید! ای حکام و ای سردم‌دارن امت اسلامی، اگر غیرت و ایمان اسلامی ندارید، اگر خود را فروخته‌اید…فقط و فقط از شما یک تقاضا داریم و بس، و آن اینکه مرزها را به روی جوانان سلحشور و بیدار مسلمان باز بگذارید، و بعد خود نظار گر صحنه باشید، به والله قسم اسرائیل را در مدت زمان خیلی کم و کوتاهی نابود و از صفحه روزگار حذف خواهیم کرد. ان شاءالله‌تعالی!