امارت و قضاوت؛ خط قرمز ما هستند!

توجه: مقالات وب‌سایت الاماره دری تنها نظر نویسندگان است و لزوماً دیدگاه این وب‌سایت نیست.

تردیدی وجود ندارد که وضعیت افغانستان امروز نسبت به سال‌های گذشته که تحت اشغال دشمنان قرار داشت، هزاران درصد بهتر شده است، و بهبود اوضاع یک منطقه و کشور مرتبط به عملکرد امیر و حاکم زمان خودش می‌باشد که چگونه و با داشتن چه نوع دیپلماسی‌ای با ملت و جهانیان ارتباط داشته باشد.

 

افغانستان امروز که تحت حاکمیت امارت اسلامی، به رهبری امیرالمومنین شیخ هبهالله –حفظه‌الله– قرار دارد و دادگاه عالی این کشور تحت سرپرستی شیخ عبدالحکیم حقانی –دامت برکاته العالیه– می‌باشد، چنان وضعیت و امنیتی را برای ملت رنج‌دیدهٔ این سرزمین به ارمغان آورده است که تاریخ نمی‌تواند نظیر آن را بیاورد.

 

امیرالمؤمنین، نمونه‌ای از شجاعت، صبر، تقوا و خدمت است که با گذشت و عفو عمومی خود انسانیتی را که سال‌ها در جهان مرده بود، زنده کرد و رسالتی را که از سوی شریعت امانت گرفته بود ادا نمود، و حقوق بشری را که جهان ادعای دروغین آن را دارد، چنان حاکم ساخت که کسی نمی‌تواند نظیرش را عرضه کند.

 

در حقیقت، دادگاه بین‌المللی با چنین اظهارات خود، می‌خواهد جنایات چندین دههٔ خویش را که در افغانستان مرتکب شده است، در حالی بپوشد که جنایات‌شان برای همگان اظهر من الشمس است.

 

شکی وجود ندارد که حاکمیت امیرالمومنین –حفظه‌الله– کشور را از تجزیه نجات داده است؛ وحدت و یگانگی را در میان امت اسلامی به ارمغان آورده است؛ جامعهٔ افغانستان و بلکه جهان اسلام را از هلاکت‌ها نجات داده است؛ الگوی بی‌نظیر قدرت و اقتدار اسلامی قرار گرفته است؛ حق و عدالت را حتی در سخت‌ترین شرایط نیز برپا ساخته و خود هم گردن نهاده است؛ آرزوها و خواسته‌های مجاهدین و ملت عزیز را که سال‌ها به‌خاطر آن خون دادند و شهید شدند، بروز داد؛ این و صدها مواردی دیگر نیز وجود دارد که جهان نمی‌تواند نظیر آن را عرضه کند.

 

اما نکته جالب این‌جاست که پس از صدور چنین حکمی، چگونه عمل می‌شود؟! این در حالی است که در تمام این چند سال حاکمیت امارت اسلامی، نتوانستند حتی یک تصویری از ایشان را پیدا نمایند، چه برسد بر این‌که ایشان را زنده دستگیر کنند و از طرف دیگر، اگر به اوضاع موجود در داخل امارت اسلامی بنگریم محال است که یک فرد عادی‌ای از مجاهدین، از کوچک‌ترین فرمان امیرالمومنین سرپیچی کند.

 

این خواب است و خیال است و محال است و جنون

 

فرجام سخن این‌که، این دادگاه با صدور چنین حکم‌هایی، نه‌تنها نمی‌تواند آن را به صحنهٔ اجرا درآورد، بلکه ضربه محکمی‌ست بر حیثیت و اعتبار خود آن و از طرف دیگر بین‌الملل با اجازه‌دادن به چنین اقداماتی، به‌سوی گودال بی‌انصافی و بی‌عدالتی روی می‌آورد و بیش‌تر اوضاع افغانستان را ناگوار می‌سازد که در نهایت، نه‌تنها به نفع افغانستان نیست، بلکه شرایط منطقه را نیز

وخیم می‌کند.