افغانستان و عاقبت ابرقدرت‌ها/بخش دوم

امپراتوری انگلیس و شکست در سه جنگ همیشه وارد شدن به افغانستان برای ابرقدرت‌ها آسان بوده است، بسیار سریع موفق به فتح آن شده‌اند، اما در خروج از آن به مشکل خورده‌اند. به عبارت ساده‌تر؛ ورود همواره دست خودشان بود اما خروج نه! امری که انگلیسی‌ها به آن اذعان نموده‌اند. دوک ولینگتن در مجلس اعیان […]

امپراتوری انگلیس و شکست در سه جنگ

همیشه وارد شدن به افغانستان برای ابرقدرت‌ها آسان بوده است، بسیار سریع موفق به فتح آن شده‌اند، اما در خروج از آن به مشکل خورده‌اند. به عبارت ساده‌تر؛ ورود همواره دست خودشان بود اما خروج نه!
امری که انگلیسی‌ها به آن اذعان نموده‌اند. دوک ولینگتن در مجلس اعیان پارلمان بریتانیا گفته بود: داخل شدن به افغانستان آسان است، مشکلی اصلی خروج از آنجاست.
ملت افغانستان  سه بار جنگ‌های شدیدی را با قشون امپراتوری انگلیس‌ داشته‌است، که به اسباب آن نمی‌پردازیم فقط می‌توان گفت رقابت امپراتوری‌های روس و انگلیس و عدم استقلال حاکمان افغانستان و البته سیاست‌های نادرست آنان باعث شد تا این جنگ‌ها اتفاق بیفتند.
نخستین جنگ افغانستان – انگلیس در سال‌های ۱۸۳۸تا ۱۸۴۲ میلادی اتفاق افتاد که با فرماندهی «محمد اکبرخان» به نفع مردم افغانستان پایان یافت.
این جنگ در بخش جنوبی دره‌ای هلمند روی داد. دوست محمدخان که در کابل خود را در زیر توطئه‌ها و دسایس گرفتار دید، ناگزیر به تبعید در هند تن داد. نیروهای انگلیسی در کابل مستقر شدند و شاه شجاع نیز بر حکومت کابل دست یافت، هم شاه شجاع و هم انگلیسی‌ها درنیافته بودند که مردم او را نه به عنوان شاه بلکه حتی به عنوان رئیس یک قبیله هم نمی پذیرند. نیروهای انگلیسی از شاه شجاع حمایت کردند و بزودی خود را در حلقه‌‌ی محاصره‌ ملت یافتند. در اول نوامبر ۱۸۴۱ مقاومت ملی و جنبش آزادی خواهی شروع شد. مردم قوای انگلیس را در بالاحصار کابل محاصره و مورد حمله قرار دادند و قلعه را به آتش کشیدند و در همان وقت تعداد دیگری منزل مسکونی الکسندر برنس را به آتش کشیدند و از هرسو بر انگلیسی‌ها حمله نمودند، و محاصره را روز تا روز تنگ‌تر ساختند. در ژانویه ۱۸۴۲ انگلیسی‌ها اعلان نمودند که حاضراند کابل را تخلیه کنند.
داکتر الساداتی در این مورد می‌نویسد: ارادۀ ملت افغان قویتر از اسلحه‌ استعمار بود و ملت افغان با اتحاد و همبستگی تمام افراد انگلیس و نوکران‌شان را از افغانستان بیرون کردند و در بسیاری مواقع تمام نظامیان انگلیس را به قتل رسانیدند و تنها در حومۀ کابل بیست هزار نظامی انگلیس کشته شدند و از بین نظامیان و افسران انگلیس داکتر برایدن زنده به جلال‌آباد رسید تا خبر شکست قوای انگلیس را به نظامیان انگلیس در جلال آباد انتقال دهد.در راپوری که نظامیان بریتانوی از جنگ اول افغان و انگلیس داده‌اند، تلفات قوای نظامی‌شان را به ۱۷۱ ضابط و ۴۰ هزار عسکر تخمین کرده‌اند.

جنگ دوم افغانستان – انگلیس نیز در سال‌های ۱۸۷۸ تا ۱۸۸۰ میلادی بوقوع پیوست که با درهم شکسته شدن ارتش امپراتوری انگلیس به دست افغان‌ها، این جنگ نیز با پیروزی ملت مسلمان افغانستان تمام شد.
در جنگ دوم انگلیس و افغانستان، انگلیسی‌ها از ناحیه اسلحه و مهمات جنگی نسبت به افغانها قویتر بودند و بزرگترین جنرالها مانندجنرال چمبرلین، جنرال روبرتس وجنرال جی استیورت قوای انگلیس را رهبری می‌کردند. قوای مجاهدین با داشتن روحیه قوی و عشق شهادت با اینکه زمامداران‌شان عقب نشینی کرده بودند بالای قوای متجاوز انگلیس غلبه یافتند. لورد لیتون درمورد روحیه قوای افغان‌ و ضعف روحیه قوای نظامی انگلیس می نویسد: خطر بزرگ ما را در افغانستان تهدید می‌کند و ما نمی‌توانیم قوای تازه نفس را آماده سازیم و روحیه ما هر روز ضعیف‌تر شده میرود.تا هنوز زمستان سال ۱۸۸۰ ختم نشده بود که تمام قوای انگلیس شکست خورده و از شهرها بیرون شدند و در مناطق کوهستانی هم قوای انگلیس تاب مقاومت را آورده نتوانستند. قبائل افغانی از هر طرف بالای قوای اشغالگر حمله نمودند. حملۀ دوم بریتانیه بالای افغانستان از ناحیه عسکری برای انگلیسی‌ها فاجعه‌بار بود و در میدان جنگ پنجاه هزار کشته از نظامیان انگلیس بجا ماند . تلفات سنگین سبب شد تا حکومت بریتانیه جلسۀ فوق العاده تشکیل نماید و در مورد خارج شدن از افغانستان تصمیم بگیرد.

سومین جنگ افغانستان – انگلیس نیز در ۶ ماه می سال ۱۹۱۹ میلادی آغاز و در ماه آگوست همان سال با شکست سخت نظامیان انگلیسی توسط مردم مسلمان افغانستان خط پایانی بر تجاوز نظامی انگلیس بر این کشور کشیده شد. اما برای افغانها جنگ سوم افغان و انگلیس یکی از مهمترین جنگ با دشمن خارجی و استعمار بود. نتیجۀ جنگ رسیدن به استقلال سیاسی ، اقتصادی و آغاز صفحۀ جدید در تاریخ افغانستان بشمار می رفت ، افغانها با اتفاق و ریختن خون‌های پاک خود درس عظیم که شکست است به بریتانیا دادند و نفوذ و تسلط امپراطوری بریتانیا را در هند ضعیف و ناتوان ساختند.

جنرال سر پرسی سایکس ( ۱۸۶۷- ۱۹۴۵) کتاب با اهمیتی در باره تاریخ افغانستان نوشته است. این کتاب در سال ۱۹۴۰ منتشر شده است. او می‌گوید: ده‌ها هزار نفر انگلیسی و سربازان هندی و هزاران افغانستانی کشته شدند، ارتش ما با شکستی خرد کننده مواجه شد. افزون بر آن بیش از ۱۵ میلیون لیره استرلینگ تجهیزات نظامی نابود شد. قتل عام ارتش ما، شهرت انگلیس را در هند و در آسیای مرکزی آسیب زد. بدون شک این بی‌اعتباری موجب شورش و نافرمانی در هند شد.
«امان الله خان» شاه وقت افغانستان از امپراتوری انگلیس خواسته بود تا بصورت صلح آمیز این کشور را ترک کنند و استقلال آن را به رسمیت بشناسند که با مخالفت این امپراتوری آتش سومین جنگ تاریخی افغانستان و انگلیس شعله‌ور گردید که با شکست نظامیان انگلیسی به دست مردم مسلمان این کشور منجر به استقلال افغانستان شد.