نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
عوامل اشغال
در این بخش، قصد ما بر این است که برخی از عوامل اشغال را مورد بررسی قرار دهیم و نمونههایی از تاریخ را بهعنوان مثال بیاوریم که در قدم اول، عوامل مطلقِ اشغال و در قدم دوم، عوامل اشغال افغانستان را بیان میداریم.
عوامل مطلق اشغال:
۱. ضعف داخلی کشور یا منطقه مورد نظر؛ زمانی که یک کشور یا منطقه دچار بحران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا نظامی شود، امنیت و استقلال آن به خطر میافتد و فرصتی برای دخالت قدرتهای خارجی فراهم میشود. مثلاً در سال ۱۹۷۹، شوروی سابق به بهانهی حمایت از رژیم کمونیست افغانستان که در اثر یک کودتای نظامی به قدرت رسیده بود، به این کشور حمله کرد. این حمله در حالی صورت گرفت که افغانستان دچار ناپایداری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود و مخالفان مسلح رژیم در سراسر کشور فعالیت میکردند؛
۲. منافع استراتژیک قدرتهای خارجی؛ زمانی که یک کشور یا منطقه از اهمیت جغرافیایی، منابع طبیعی، بازارهای مصرفی، موقعیت نظامی یا تأثیر فرهنگی برخوردار باشد، ممکن است برای قدرتهای خارجی جذابیت داشته باشد و آنها را به سمت اشغال آن وا دارد. مثلاً در سال ۱۹۵۳، انگلیس و آمریکا با همکاری سازمان اطلاعات مرکزی (سیا)، کودتایی را علیه دولت محمد مصدق، نخستوزیر ملیگرای ایران که قصد داشت نفت ایران را ملیسازی کند، انجام دادند. این کودتا در حالی صورت گرفت که ایران دارای منابع نفتی غنی بود و از نظر جغرافیایی در منطقه حساس خاورمیانه قرار داشت؛
۳. ایدئولوژی قدرتهای خارجی؛ زمانیکه یک قدرت خارجی دارای یک ایدئولوژی خاص باشد و بخواهد آن را به کشورها یا مناطق دیگر ترویج یا تحمیل کند، ممکن است به اشغال آنها بپردازد. مثلاً در سال ۱۹۴۵، آمریکا و شوروی سابق که دو قدرت برتر جهان پس از جنگ جهانی دوم بودند، به دلیل تفاوتهای ایدئولوژیک خود به رقابت و تقابل با یکدیگر پرداختند و این رقابت به جنگِ سرد منجر شد. در این جنگ سرد، هر دو قدرت سعی کردند که کشورها و مناطقی را که در نفوذ آنها قرار داشتند، به ایدئولوژی خود پیوند دهند و از ورود رقیب خود به آنها جلوگیری کنند. این امر باعث شد که بسیاری از کشورها و مناطق دچار اشغال، تقسیم، جنگ داخلی و تحریم شوند؛
۴. تراکم ساختمانی؛ تراکم ساختمانی به نسبت زیربنای سرپوشیده کل طبقات و ساختمانهای موجود در یک قطعهی زمین (زیربنای ناخالص)، به مساحت آن قطعهزمین را میگویند. تراکم ساختمانی میتواند نشاندهندهٔ فشار جمعیتی و نیاز به منابع در یک منطقه باشد و برای قدرتهای خارجی که به دنبال اکتساب منابع و بازارهای جدید هستند، جذابیت داشته باشد. مثلاً در سال ۱۹۴۰، ژاپن که دچار کمبود منابع طبیعی بود، به دلیل تراکم ساختمانی و جمعیتی بالای چین، به این کشور حمله کرد و قسمتهایی از آن را اشغال کرد؛
۵. تاریخ و فرهنگ؛ تاریخ و فرهنگ یک کشور یا یک منطقه میتواند برای یک قدرت خارجی دلیلی برای اشغال آن باشد. زمانیکه یک قدرت خارجی با یک کشور یا یک منطقه رابطهٔ تاریخی یا فرهنگی داشته باشد، ممکن است بخواهد آن را به عنوان بخشی از خود یا حوزهٔ تأثیر خود در نظر بگیرد و از آن به عنوان یک منبع هویت یا افتخار استفاده کند. مثلاً در سال ۱۹۳۹، آلمان نازی به بهانهٔ ادعا بر تاریخ و فرهنگِ چکها و اسلواکها، به کشور چکوسلواکی حمله کرد و آن را اشغال کرد؛
۶. انتقام و انتقاد؛ انتقام و انتقاد یک قدرت خارجی از یک کشور یا یک منطقه میتواند عاملی برای اشغال آن باشد. زمانیکه یک قدرت خارجی احساس کند که یک کشور یا یک منطقه به آن ضربه زده و یا به آن توهین کرده است، ممکن است بخواهد با حمله و اشغال آن، از آن انتقام بگیرد یا آن را مجبور به عذرخواهی یا تسلیم کند. مثلاً در سال ۱۹۸۲، انگلیس به دلیل انتقاد آرژانتین از سیاستهای انگلیس در مورد جزایر فالکلند، به این کشور حمله کرد و جزایر را از دست آرژانتین بازپس گرفت.
عوامل اشغال افغانستان
به طور کلی، عوامل اشغال افغانستان توسط قدرتهای خارجی میتوانند به دو دسته تقسیم شوند: عوامل داخلی و عوامل خارجی؛
عوامل داخلی اشغال افغانستان شامل ضعف و ناپایداری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی کشور است که باعث میشود امنیت و استقلال آن به خطر بیفتد و فرصتی برای دخالت قدرتهای خارجی فراهم شود. مثلاً در سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹)، کودتای نظامی چپگرای حزب دموکراتیک خلق افغانستان که با حمایت شوروی صورت گرفت، منجر به سرنگونی جمهوری پنجساله محمد داوودخان شد و شوروی را وادار کرد که به این کشور حمله کند؛ و عوامل خارجی اشغال افغانستان شامل منافع و ایدئولوژی قدرتهای خارجی است که میخواهند از افغانستان به عنوان یک پایگاه، یک منبع یا یک حوزه تأثیر استفاده کنند و از ورود رقبای خود به آن جلوگیری کنند. مثلاً در سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱)، آمریکا به افغانستان حمله کرد تا گروه جهادی القاعده را که بدون سند و مدرک، اسامهبن لادن را مسئول حملات ۱۱سپتامبر میدانست ریشهکن نماید و حکومت امارتاسلامی را که وی را پناه داده بود، سرنگون کند. آمریکا نیز میخواست از افغانستان به عنوان یک پایگاه برای نفوذ به منطقه و مقابله با رقبایی مانند چین، روسیه و ایران استفاده کند؛
بهجز این دو، عوامل دیگری هم است که فقط به دو دسته از آن اشاره میداریم:
۱. وضعیت جغرافیایی و منابع طبیعی افغانستان؛ افغانستان یک کشور کوهستانی است که در قلب آسیا قرار دارد و بهعنوان یک پل بین خاورمیانه، آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و چین میتواند اهمیت استراتژیک داشته باشد. افغانستان همچنین دارای منابع طبیعی متنوعی مانند نفت، گاز، زغالسنگ ، مس، طلا، سنگهای قیمتی و مواد معدنی نادر است که میتوانند برای قدرتهای خارجی جذابیت داشته باشند؛
۲. وضعیت سیاسی و اجتماعی افغانستان؛ افغانستان یک کشور چندقومی و چندمذهبی است که در طول تاریخ با بحرانها و تنشهای داخلی مواجه بوده است. افغانستان همچنین دچار ناپایداری و ضعف دولت مرکزی بوده و نتوانسته است یک نظام مستقل و حاکمیت قانون را ایجاد و تثبیت کند. این وضعیت باعث شده است که افغانستان به عنوان یک کشور ضعیف و آشفته در نظر گرفته شود و فرصتی برای دخالت و تحریک قدرتهای خارجی فراهم شود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.