از فرافکنی یک روزنامه نسبت به امارت اسلامی، تا عیان‌شدن حقیقت

نویسنده: محمد داود اسحاق‌زهی «یوسفی» ایران و افغانستان از گذشته‌های دور بر اساس مشترکات دینی و فرهنگی و همسایگی، ارتباط داشتند و دارند، مردمان این دو کشور همواره تلاش کرده‌اند همسایگان خوبی برای همدیگر باشند. این ارتباط با مهاجرت افغان‌ها به ایران در مورادی به ازدواج طرفین نیز ختم شده که این نشانه عمق نزدیکی […]

نویسنده: محمد داود اسحاق‌زهی «یوسفی»

ایران و افغانستان از گذشته‌های دور بر اساس مشترکات دینی و فرهنگی و همسایگی، ارتباط داشتند و دارند، مردمان این دو کشور همواره تلاش کرده‌اند همسایگان خوبی برای همدیگر باشند. این ارتباط با مهاجرت افغان‌ها به ایران در مورادی به ازدواج طرفین نیز ختم شده که این نشانه عمق نزدیکی شهروندان این دو کشور را به همدیگر می‌باشد.

جنگ‌های طولانی در افغانستان و فقر باعث شده باشندگان افغانستان به کشورهای همسایه مخصوصاً ایران پناه ببرند.
پس از خروج اشغالگران از افغانستان این مهاجرت، به‌خود سیر صعودی گرفته است، که این امر معلول به عوامل زیر هستند:
۱. تبلیغات گستردۀ رسانه‌های غربی و منطقه‌ای علیه امارت اسلامی افغانستان؛
۲. تجربه تلخ مردم از گذشته در هنگام تغییر حکومت‌ها؛
۳. تحریم‌های ظالمانه کشورها؛
۴. بهانه‌تراشی کشورها برای به‌رسمیت‌شناختن حکومت افغانستان؛
۵. فقر بیکاری تحمیلی بر ملت افغانستان.
این عوامل باعث مهاجرت گستردۀ افغان‌ها به کشورهای همسایه و اروپا شده‌است.
ایران یکی از کشورهایی است که چندین دهه میزبان مهاجران بوده و اکنون نیز است، اگرچه مهاجرت هم برای مهاجر و هم برای میزبان مشکل‌آفرین است، اما مهاجران در این مشکلات آسیب‌‌پذیرتر هستند.
در این اواخر برخی از رسانه‌ها که به اصطلاح خود را “میانه‌رو” یا “اصلاح‌طلب” می‌نامند، در کشور ایران با پخش و نشر برخی تحلیل‌های بی‌اساس باعث برانگیخته‌شدن احساسات مردم شدند و ارتباط میان مهمان و میزبان مقداری رو به‌تیرگی رفت؛ بنابراین برخی از شهروندان ایرانی به خانه‌های مهاجران سنگ پرتاب کردند و باعث آزار و اذیت آنان شدند که با مداخله مسؤلین این کشور تا حدودی این آتش فروکش کرد.
یکی از همین رسانه‌ها، هنگام حضور هیئت ۳۰ نفری امارت اسلامی افغانستان به سرپرستی “ملاعبدالغنی برادر” با نوشتن سر مقاله‌ای با عنوان «امتیاز مضاعف به طالبان چرا؟» سعی کرد تا این سفر را به چالش بکشد. این رسانه‌ در روزهای اخیر، پای خود را فراتر گذاشته و در شمارۀ جدید خود که روز دوشنبه ۶ قوس ۱۴۰۲، به نشر رسیده در سرمقاله خود تحت عنوان «مانع تاسیس اسرائیل دوم شوید» ادعاهای پوچ و بی‌اساسی را مطرح کرده که به‌دور از اخلاق رسانه‌ای است.
در این مقاله برای مستندکردن موضوع مطرح‌شده پنج دلیل آورده که هیچ‌کدام نه منطقی است و نه هم علمی، بلکه فقط در حد ادعا هستند.
امارت اسلامی افغانستان به “اسرائیل دوم” تعبیر شده است، نمی‌دانم چه وجه شباهتی میان این دو وجود دارد؟ اسرائیلی‌ها سرزمین‌های اشغالی را به‌زور تصرف کرده و از کشورهای غربی مهاجرت کرده و یهودی هستند و به‌وسیله کشورهای غربی حمایت می‌شوند و یک رژیم جنایت‌کار است. و به درازای تاریخ اسلام، دشمن مسلمانان بوده‌اند.
از آن‌جایی که امارت اسلامی افغانستان یک حکومت اسلامی است، همواره جنایت‌های این رژیم را محکوم کرده‌است و بارها در مسئله غزه این رژیم را نکوهش کرده است.
حکومت افغانستان هیچ‌گاه تحت هیچ شرایطی در خدمت آمریکا و هیچ کشور دیگری نبوده و نخواهد بود، آنان بیست سال علیه آمریکا و اشغال‌گران به‌همین منظور جهاد کردند تا افغانستان کشوری آزاد باشد، اگر اینطور بود حداقل از طرف آمریکایی‌ها به‌رسمیت شناخته می‌شدند.
حاکمان افغانستان با دو مشکل کلانی‌که همسایگان و سایر کشورها با آن مواجه بودند، مقابله و آن‌ها را مهار کرد و در این راه ده‌ها شهید داد؛ یکی قاچاق و کشت موادمخدر و دیگری داعش. سیاست خارجی افغانستان تا به‌حال یک سیاست متوازن و همراه با احترام در قبال همسایگان و سایر کشورها بوده همانگونه که بارها مسؤلین در مصاحبه‌های مختلف آن را بیان کرده‌اند.
عفو، گذشت، نگاه یک‌سان‌ به همه ملت از ویژگی‌های امارت اسلامی افغانستان است. مسؤلان افغانستان همواره فراقومی و مذهبی فکر کرده‌اند. در بسیاری از وزارت‌خانه‌ها برادران پشتون، تاجیک، هزاره و سایر اقوام افغانستان در کنار هم با صفا و صمیمیت برای ملت خدمت می‌کنند.
حکومت افغانستان مستقل است و بر اساس منافع کلان کشورشان تصمیم می‌گیرند.
در دنیای کنونی، روابط کشورها بر اساس منافع است و دولت افغانستان نیز مانند سایر کشورها منافع خود را درنظر دارد. کمک‌هایی که از جناب غربی‌ها بلأخص آمریکا می‌شود برای مردم است نه دولت و با یک پروسهٔ خاص توسط مؤسسات به مردم تحویل داده می‌شود، از طرفی آمریکا میلیاردها دالر از پول افغانستان را که متعلق به بانک مرکزی است، بلوکه کرده، که این خود مصداق سیاست “چماق و هویج” است.
امارت اسلامی افغانستان این رفتار دوگانه آمریکا و غرب را به‌خوبی درک کرده و از این رو می‌بینم هر روز پروژ‌ه‌ای را افتتاح کرده و به‌دنبال استقلال اقتصادی کشور است.
بر کسانی که خود را از خانواده بزرگ رسانه می‌دانند لازم است بر اساس شواهد و منابع معتبر اخبار و تحلیل‌های خود را انعکاس دهند نه بر اساس منافع حزبی، تهمت و افترا. تحلیل‌های آبکی باعث بی‌اعتمادی مخاطبان نسبت به رسانه‌ می‌شود.
در آخر لازم است به دو نکته اشاره کنم؛ اول: پرواضح است که امارت اسلامی افغانستان حاکمِ واقعی این کشورند. در بیست سال گذشته مردم دوشادوش امارت اسلامی با بدخواهان ملت در مبارزه بودند. در این مدت بیش از پنجاه کشور با تمام امکانات نظامی و رسانه‌ای‌شان حضور داشتند و از همۀ توان‌شان استفاده کردند بازهم موفق نشدند؟
و چرا شکست خوردند؟ جواب این سؤال بسیار ساده است. مهم‌ترین عامل شکست اشغال‌گران نیروهای مردمی بودند که از امارت اسلامی دفاع می‌کرند و حضور فعالی در بدنهٔ جامعه داشتند. بنابراین، امارت اسلامی قبل از این‌که بیگانگان را از کشور بیرون کنند در میان مردم مشروعیت داشت و از پشتیبانی اجتماعی برخوردار بود. و این حکومت از دل ملت برای ملت قیام کرده و مردم آنان را نمایندگان اصلی خود می‌دانند.
پس امارت اسلامی افغانستان به خواست ملت روی کار آمد نه به کمک غربی‌ها و بیست سال در مقابل اشغالگران مقاومت کردند و آنان را شکست دادند.
دوم: آمریکایی‌ها خود اعتراف کرده‌اند که ما شکست خورده‌ایم؛ چنانکه «کینزینگِر» عضو جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان آمریکا به نشریه «نیوز ویک» می‌گوید: «این یک شکست سنگین است و من واقعاً در این باره ناراحت هستم». چندین سیاستمدار آمریکایی دیگر و بسیاری از اعضای ناتو نیز به این مهم اذعان کرده‌‌اند؛ لذا این شکست غیر از توکل بر خدا و همراهی ملت امکان‌پذیر نبود.