آیا هموطن دگراندیش نیز مستحق احترام است؟!

دومین نوع، همسایه‌ای (هم‌وطنی) است که در نسب یا عقیده، با ما فاصله و تفاوت دارد: «والجار الجنب». یعنی همان هموطنی که از نظر نسبی، نژادی، زبانی یا از نظر عقیده، باور، مذهب، فکر و اندیشه با ما متفاوت است؛ هموطنی که تنها نقطهٔ اشتراک ما و آن‌ها، فقط هم‌وطن‌بودن است و بس.

جناب عالی‌قدر امیرالمومنین -حفظه‌الله- رهبر امارت اسلامی در بخشی از سخنرانی خود، نسبت به احترام‌گذاشتن به زبان و لهجهٔ همه هم‌وطنان و پرهیز از ایجاد دودستگی و اختلاف، تاکید فراوانی داشتند و همهٔ مردم، به‌ویژه مسئولان و منسوبان امارت اسلامی را نسبت به رعایت این موضوع توصیه نمودند.

 

این تاکید ایشان از آموزه‌های قرآن و حدیث است نشئت می‌گیرد، چنان‌که آیات و احادیث بی‌شماری در مورد رعایت حقوق همسایه (به معنایی دیگر: هم‌وطن) وجود دارد که با صراحت و وضوح تمام از همهٔ مومنان و مسلمانان می‌خواهد که به‌خاطر رضا و خرسندی الله تعالی به حقوق همسایه (هم‌وطن) احترام گذاشته و از بی‌حرمتی، بی‌ادبی، کینه، حسادت و تبعیض در حق او پرهیز کنند، چنان‌که خداوند متعال در قرآن کریم خطاب به همهٔ مسلمانان می‌فرماید: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا ۖ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا». (نساء، ۳۶)

 

در این آیهٔ کریمه نسبت به رعایت حق و حقوق خداوند مهربان و رعایت حقوق مردم دستور داده شده است، به این صورت که نخست به حق ویژهٔ خداوند که توحید و پرهیز از شرکت است، دستور داده می‌شود: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا» و پس از آن به رعایت حقوق پدر و مادر توصیه می‌شود؛ چون بیشترین زحمات را برای نگهداری و رشد انسان متحمل شده‌اند: «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا».

 

پس از آن به رعایت حقوق همهٔ خویشاوندان، به‌ویژه خویشاوندان فقیر و نیازمند و همچنین به سرپرستی و نگهداری ایتام و کمک به نیازمندان توصیه و تأکید شده است: «وبذی القربى والیتامى والمساکین». و در بخش پایانی آن به رعایت حقوق و احترام‌گذاشتن به همسایه‌ها تاکید شده است: «والجار ذی القربى والجار الجنب والصاحب بالجنب وابن السبیل».

 

خداوند متعال در این آیهٔ کریمه، همسایگان (هم‌وطنان) را به چهار قسم تقسیم می‌کند و رعایت حقوق و احترام‌گذاشتن به همهٔ آنان را برابر و یکسان اعلام می‌کند؛ نخست همسایهٔ خویشاوند:

«والجار ذی القربى». یعنی همسایه‌ای (هم‌وطنی) که از نظر نسب و خویشاوندی یا از نظر عقیده، باور و مذهب به انسان نزدیک است. همان هم‌وطنی که از طایفه ما بوده و با ما هم‌زبان، هم عقیده، هم‌فکر، هم‌مذهب و هم‌اندیشه است، و مشترکات نسبی، دینی، فرهنگی و عقیدتی بسیاری با ما دارد.

 

دومین نوع، همسایه‌ای (هم‌وطنی) است که در نسب یا عقیده، با ما فاصله و تفاوت دارد: «والجار الجنب». یعنی همان هموطنی که از نظر نسبی، نژادی، زبانی یا از نظر عقیده، باور، مذهب، فکر و اندیشه با ما متفاوت است؛ هموطنی که تنها نقطهٔ اشتراک ما و آن‌ها، فقط هم‌وطن‌بودن است و بس.

 

یعنی هم‌وطنانی که در زبان، لهجه و نژاد با ما غریبه هستند، یا هم‌وطنان دگراندیش، غیر مسلمان و غیر مذهبی که برداشت فقهی یا اعتقاد دینی آنان با متفاوت است. چنین هم‌وطنانی نیز همواره باید مورد تکریم و تجلیل قرار گرفته و به زبان، نژاد، لهجه، عقیده و باورشان احترام گذاشته شود، و نباید به عقیده، باور و مقدسات دینی و مذهبی آنان کوچک‌ترین توهین و کم‌ترین بی‌حرمتی انجام گیرد؛ چون آنان از نظر همسایگی، هم‌جواری، هم‌وطنی و همشهری با ما اشتراکی دارند و حرمت این اشتراک باید در هر صورت حفظ شود.

 

از نظر شرعی دگراندیشان مذهبی و اقلیت‌های دینی که حاضراند در کشور اسلامی، کنار همسایگان مسلمان خود به صورت مسالمت‌آمیز زندگی کرده و همه قوانین کشور را رعایت کنند، جان، مال، آبرو و حیثیت آنان تحت حمایت دولت اسلامی بوده و همهٔ ساکنان کشور اسلامی موظف هستند به جان، مال، عقیده و باور آن‌ها احترام بگذارند و هیچ شهروندی (همسایه‌ای) حق تعرض به جان و مال آن‌ها را نداشته و بی‌احترامی و تعرض به زبان، لهجه، گویش و عقاید مذهبی آنان ممنوع می‌باشد.

 

سومین نوع همسایه؛ همان همسایه‌ای است که به صورت محدود و مؤقت در کنار ما بوده و پس از مدتی همسایگی و رفاقت، ما را ترک می‌کند، همانند هم‌سفر که در قرآن با واژهٔ «والصاحب بالجنب» از آن یاد شده است.

 

همسایگی، هم‌جواری و هموطنی، چنان جایگاه والا و قابل احترامی دارد که حتی همسایهٔ موقت نیز بسان همسایهٔ دائم، دارای حقوق است، و همهٔ همسایگان و هم‌وطنان به رعایت آن مؤظف‌اند، و باید از تعرض و تعدی به حقوق وی، اجتناب کنند، و نباید به‌خاطر تفاوت لهجه و زبان وی، او را مورد تمسخر و تحقیر قرار دهند و وی را اجنبی و بیگانه تصور کنند.

 

چهارمین نوع همسایه؛ همان مسافری‌ست که اندک‌مدتی ساکن شهر و دیار ما است و پس از آن همسایگی و هم‌جواری ما را ترک نموده و راهی دیار خود می‌شود. این همسایه در قرآن کریم «ابن السبیل» نامیده شده است؛ یعنی مسافر و رهگذر که چند صباحی مهمان شهر، دیار و وطن ما است. بنابراین، مسافر، تاجر، گردشگر و جهانگرد نیز باید مورد احترام همه باشد و جان، مال، آبرو، زبان، لهجه، لباس و پوشش محترم شمرده شده و به آن تعرض صورت نگیرد و بی‌احترام نشود.

 

طبق این آموزهٔ قرآنی، هر همسایه و هم‌وطنی که در کنار ما ساکن است و زندگی‌اش را می گذراند، تا هنگامی که به شریعت و تعهدات خود در قبال قانون اساسی کشور پای‌بند است، همهٔ افراد چه افراد عادی، چه ماموران حکومتی و چه کارکنان ادارات دولتی باید تمامی حقوق شهروندی او را رعایت کنند و با احترام و ادب با آن برخورد نموده و هرگز به حقوقش تعرض ننموده و زبان، لباس، عقیده و باور آن را به باد تمسخر و استهزاء نگیرند.

 

در آموزه‌های نبوی نیز همسایه‌ها (هم‌وطنان) به چند دسته تقسیم شده‌اند، و برای هرکدام از آنان حق و حقوق خاصی تعیین شده است؛ چنان که روایت است:

 

عن جابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ: «الْجِیرَانُ ثَلَاثَهٌ: جَارٌ لَهُ حَقٌّ وَاحِدٌ، وَهُوَ أَدْنَى الْجِیرَانِ حَقًّا، وَجَارٌ لَهُ حَقَّانِ، وَجَارٌ لَهُ ثَلَاثَهُ حُقُوقٍ، وَهُوَ أَفْضَلُ الْجِیرَانِ حَقًّا؛ فَأَمَّا الَّذِی لَهُ حَقٌّ وَاحِدٌ فَجَارٌ مُشْرِکٌ لَا رَحِمَ لَهُ، لَهُ حَقُّ الْجِوَارِ، وَأَمَّا الَّذِی لَهُ حَقَّانِ فَجَارٌ مُسْلِمٌ، لَهُ حَقُّ الْإِسْلَامِ وَحَقُّ الْجِوَارِ، وَأَمَّا الَّذِی لَهُ ثَلَاثَهُ حُقُوقٍ فَجَارٌ مُسْلِمٌ ذُو رَحِمٍ، لَهُ حَقُّ الْجِوَارِ وَحَقُّ الْإِسْلَامِ وَحَقُّ الرَّحِمِ».

 

جابر بن عبدالله -رضی‌الله‌عنه- روایت می‌کند که رسول اکرم -صلی‌الله‌علیه‌وسلم- فرمودند: «همسایگان (هموطنان) سه دسته‌اند؛ گروه نخست آنانی هستند که فقط یک حق دارند و این‌ها در همسایگی از کم‌ترین حق برخوردار هستند. گروهی از همسایگان (هموطنان) دو حق دارند و گروهی دیگر از همسایگان نیز از سه حق برخوردار هستند و آنان برترین همسایگان هستند.

 

همسایه‌ای که فقط یک حق دارد، همان همسایه (و هم‌وطن) مشرک و دگراندیشی است که هیچ خویشاوندی و نسبتی با همسایگان دیگر ندارد و تنها حق همسایگی -شهروندی- دارد.

 

اما همسایه‌ای که دو حق دارد، همان همسایهٔ مسلمانی‌ست که هم حق اسلامی -برادری دینی- دارد و هم حق همسایگی -شهروندی-. اما همسایه‌ای که سه حق دارد، همان همسایهٔ مسلمانی‌ست که با دیگر همسایگان خویشاوندی دارد، -هم‌طایفه و هم‌نژاد و هم‌زبان‌اند- که هم حق اسلامی -برادری دینی- دارد، و هم حق خویشاوندی -هم نژادی و هم زبانی- و هم حق همسایگی -شهروندی- دارد.

 

در این حدیث شریف حقوق همهٔ همسایگان کاملا بیان شده است و حتی به همسایهٔ مشرک، کافر، بی‌دین و دگراندیش هم حقوق داده شده است، و از همهٔ همسایگان (شهروندان) مسلمان خواسته شده است که به حقوق همه، حتی همسایه کافر و دگراندیش توجه داشته و به آن‌ها احترام بگذارند و از تعرض و تعدی نسبت به حقوق آنان پرهیز کند.

 

با تدبر و تفکر در این آیه و حدیث مشخص می‌شود که علت تاکید عالی‌قدر امیرالمومنین -حفظه‌الله- نسبت به احترام‌گذاشتن به زبان و لهجهٔ همگان، در واقع تاکید بر زندگی مسالمت‌آمیز همهٔ اقوام، طوایف، مذاهب و همهٔ ادیان، یا خلاصه‌تر همهٔ افراد ملت در کنار هم است و بس، و رعایت همین نکته می‌تواند جلوی بسیاری از تبعیض‌ها، نابرابری‌ها، بی‌عدالتی‌ها و ظلم‌وستم‌ها را گرفته و زندگی‌ای سرشار از شادی، سرور، آرامش، آسایش و امنیت را برای همگان فراهم کند.