نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
منیر احمد منیر عنوان بالا «آفتاب آمد دلیل آفتاب» مصرعی از اشعار مولاناست. مولانا در این شعرش اشاره دارد به اینکه «وجود آفتاب، خود دلیلی است بر حقانیت وی و نیازی به دلیل خارجی ندارد». شعاع آفتاب چنان درخشان و تابان است که کسی نمیتواند آن را نفیکند؛ کسی که وجود آفتاب را منکر شود، […]
منیر احمد منیر
عنوان بالا «آفتاب آمد دلیل آفتاب» مصرعی از اشعار مولاناست. مولانا در این شعرش اشاره دارد به اینکه «وجود آفتاب، خود دلیلی است بر حقانیت وی و نیازی به دلیل خارجی ندارد». شعاع آفتاب چنان درخشان و تابان است که کسی نمیتواند آن را نفیکند؛ کسی که وجود آفتاب را منکر شود، او مگر دیوانه باشد.
دراین اواخر نیز، موج جدیدی از تسلیمشدنِ عساکر ادارهٔ کابل و فتح مراکز دولتی و ولسوالیها در سطح بالایی شروع شده است که در گذشته چنین سابقهای نداشته است.
اما این پیروزیهای زودهنگام و برقآسای مجاهدان امارت اسلامی و چیره شدن آنها بر بیشتر از صد ولسوالی، در کمتر از دوماه، دلیلش چیست؟
تسلیم شدن گروهگروه از عساکر ادارهٔ کابل و فراریدادن آلات جنگی و موترهای زرهی از داخل پایگاهها به مجاهدان، نشان از چه دارد؟
تحویلدادن کندکها و پایگاههای بزرگ و مهم به مجاهدان امارت اسلامی بدون کدام مقاومتی، علتش چه چیزی میتواند باشد؟
تسلیمکردن دهها تانگ، موترهای زرهی و نفربرهای ضد مرمی، هزاران سلاح ثقیله و خفیفه و اسباب جنگی به طالبان، چه دلیلی دارد؟
بسیاری از رسانهها [که عموما مغرضانه عمل کردهاند] علتش را با طرح سوالهایی بهصورت «چرا طالبان جنگها را شدت بخشیدهاند؟» میپرسند!
گویا چنین قائلند که علت تمامی سوالات بالا، تشدید جنگهای مجاهدان علیه آنهاست!
اما میتوان با ذکر مصرعی از ابیات مولانا رومی رحمهالله به همهٔ این سوالات بهصورت مختصر چنین جواب داد: «آفتاب آمد دلیل آفتاب» یعنی این امر چنان واضح است که اصلا نیاز به طرح سؤال ندارد؛ امارت اسلامی چشمهٔ رحمت و جذب قلوب است و مانند آفتابی درخشان عمل کرده و نورافشانی میکند و این شعاعش بر کسی پوشیده نیست.
اما در حقیقت، خستگی از زندگیِ ذلتبار زیر چتر اشغالگران، بازبودن آغوش صمیمی و گرم مجاهدان امارت اسلامی، پیبردن به فریببازی و خیانت ملی خائنان این میهن، همه و همه، از اسباب فتح قلبها و سپس فتح ولسوالیها و کندکهاست.
تمام امید ادارهٔ کابل حضور نیروهای اشغالگر بود. هم و غم آنها فقط در خدمت به بیگانگان خونآشام میچرخید. این پرورشیافتههای غربی، اصلا ریشهای در میان توده و ملت نداشتند. تگیهگاه آنها خارجیان بودند و فقط از فقر، تنگدستی و بعضا سادگی تعدادی از نوجوانان استفاده میبردند و بهنوعی از وجود آنها جهت ابقای چوکیهای خود چند صباحی بهره بردند؛ اما حالا که اربابانشان با ارادهٔ ملتی محکم و متحد روبرو شدند و فرار را بر بقا ترجیح دادند، همهچیز برملا شد و آنهایی که بازی خوردند هم حالا میدانند که نباید در برابر ملت و مردم خود میایستادند؛ لذا دستهدسته و گروهگروه با هرآنچه دارند میآیند و تسلیم میشوند بدون کدام جنگی و کدام مقاومتی.
به امید بیداری بیشتر این ملت خداپرست.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
لید بند دی.
Sorry. No data so far.