۲۴ اسد

شکست آمریکا و متحدانش در افغانستان؛ ختم اشغال و آغاز استقلال 

شکست و پیروزی دولت‌ها و ملت‌ها نیز به استفاده از تجربه‌های گذشته و گذشتگان بستگی دارد؛ ازهمین‌رو، افغانستان برای ابرقدرت‌ها و متجاوزان، کشوری با تجربه‌های تلخ و دردناک بسیار است که چگونه شکست خوردند و با چه خفتی کشور را ترک کردند. در باتلاق رنگین آن گیر افتادند و تسلیم شکست شدند.

قرآن‌کریم بارها از پیامبران گذشته سخن به میان آورده است و علتش را هم درس‌گرفتن و عبرت‌آموختن از سرگذشت پیشینیان بیان کرده است تا نکات ضعف و قوت گذشتگان همچون چراغی فروزان فراروی آیندگان قرار بگیرد.

از سوی دیگر، دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، هر روز، ماه و سالش حاوی تجربه‌ها و عبرت‌هاست؛ بنابراین، باید از آنها درس گرفت تا بتوان برای آینده‌ی بهتر تصمیم درست اتخاذ کرد و در مواقع ضرورت از آنها استفاده‌ی بهینه کرد.

شکست و پیروزی دولت‌ها و ملت‌ها نیز به استفاده از تجربه‌های گذشته و گذشتگان بستگی دارد؛ ازهمین‌رو، افغانستان برای ابرقدرت‌ها و متجاوزان، کشوری با تجربه‌های تلخ و دردناک بسیار است که چگونه شکست خوردند و با چه خفتی کشور را ترک کردند. در باتلاق رنگین آن گیر افتادند و تسلیم شکست شدند.

امروز که این یادداشت را تنظیم می‌‌کنم، در آستانه‌ی سومین سالگرد خروج اشغالگران از افغانستان قرار داریم؛ اشغالگرانی که به بهانه‌ی ازبین‌بردن تروریستان به افغانستان حمله کردند، کشتند، بردند، خوردند و جوهای خون را جاری کردند؛ در صورتی که تروریستی اینجا وجود نداشت.

اما پس از بیست سال جنایت، شکست خوردند و افغانستان را ترک کردند و تنها مهر سیاه شرمساری برای همیشه در پیشانی‌شان باقی ماند.

آمریکا و متحدانش ضمن هدایت جنگ در افغانستان، هدایت ملت‌سازی و دولت‌سازی را نیز به عهده داشتند و در اندیشه‌ی تربیت نسلی و ملتی همسو با افکار و عقاید خودشان بودند تا برای همیشه جایی برای ماندن در خاک افغانستان داشته باشند؛ اما در تحقق این برنامه نیز شکست خوردند.

یک سیستم دولتی به وجود آوردند که فساد در آن بیداد می‌کرد و ریشه‌های فساد در بدنه‌ی آن سیستماتیک بود. قوم‌گرایی و چوکی‌فروشی از حد گذشته بود و مسبب تمام فلاکت‌‌ها بود. جزایر قدرت تشکیل شده بود و به همین دلیل جنگ‌های قومی اوج پیدا کرده بود. حتی برخی کشورها کمک‌های سالانه‌ی خود را موقوف به کاهش فساد در افغانستان کرده بودند.

از طرفی، آخرین تیر غرب به خطا رفت و انتخابات فرمایشی ماه میزان ۱۳۹۸ با مشارکت نوزده فیصدی روبه‌رو شد و ملت‌سازی نیز با شکست کامل مواجه گشت. دشمن فهمید این راهی که می‌رود به ترکستان است و به‌جای راه، سمت چاه می‌‌رود.

آمریکا و متحدانش برای رسیدن به اهداف‌شان ده‌ها رسانه را به بهانه‌ی آزادی بیان به وجود آوردند و جنگ روانی تمام‌عیاری علیه مبانی اسلام راه انداختند بودند و هر روز شبهات مختلفی را در ذهن مخاطبان خود ایجاد می‌کردند؛ به جایی رسیده بودند که در برخی از محافل گرفتن نام اسلام یک نوع تحقیر محسوب می‌شد.

اما در نتیجه‌ی بیداری ملت افغانستان، این پروژه نیز با شکست مواجه شد.

ملت افغانستان با اتحاد و همبستگی در طول دهه‌های گذشته با هر گونه استعمار، اشغال و فرهنگ‌های وارداتی مبارزه کردند و سه ابر قدرت دنیا را به زانو درآوردند. ولی هرگاه باهم اختلاف کردند، طعم خوش پیروزی تبدیل به تلخی و سیه‌روزی شد.

با توجه به آنچه گذشت، می‌توان درس‌های ذیل را از آن فراگرفت:

۱. ملت افغانستان در طول تاریخ پرافتخارش به‌خوبی نشان داده است که بیگانه‌پرست نیست، بلکه بیگانه‌ستیز است؛

۲. ترویج فرهنگ و عنعنات بیگانگان در ملتی که صاحب فرهنگ است، جایگاهی ندارد؛

۳. وحدت و یکپارچگی می‌تواند ضامن پیروزی و سربلندی ملت‌ها باشد؛

۴. فساد، تعصب و تبعیض باعث فروپاشی دولت و ملت می‌شود؛

۵. جهادِ ایستادگی در مقابل متجاوزان و زورگویان می‌تواند کلید پیروزی باشد؛

۶. رسانه‌های قوی و متحد می‌تواند عامل پیروز در میدان جنگ نرم باشد.

امید است افغانستان بعد از این‌همه‌ی سال جنگ و خون، برای همیشه میهنی آرام و امن برای تمام هموطنان باشد و به سرزمینی تبدیل شود که احکام اسلام در آن نافذ و اجرا می‌شود و ندای الله اکبر در پهنای آن همواره گوش‌نواز خواهد ماند.