۲۴ اسد

۲۴ اسد؛ پیروزی در جدال روایت‌ها

این دو روایت کدام‌ها اند؟ داعیه‌ی اصلی آن‌ها چه بوده است؟ پرچم‌داران اصلی روایت‌ها چه کسانی بوده‌اند؟ میراث و سرنوشت نهایی این روایت‌ها، چه بوده است؟

سابقه‌ی جدال روایت‌ها، مسبوق به آغاز تاریخ بشر در زمین است. کشمکش روایت‌ها در طول تاریخ بشری وجود داشته است، و در زندگی آینده‌ی بشر نیز وجود خواهد داشت. بنابر عقیده‌ و باور مسلمین، جنگ روایت‌ها، از عصر هابیل و قابیل، آغاز می‌گردد. روایت جدال خیر و شر، حقیقت و باطل، در همان دوره خلق، و تا امروز ادامه داشته است. هر‌ چند تاریخ بشر، روایت‌گر روایت‌هایِ در جنگ و تقابلِ فراوانی‌ست؛ اما در این نوشته، به دلیل عدم ظرفیت، از پرداختن و بررسی تقابل روایت‌ها در درازنای تاریخ، خود‌داری می‌کنم. در این نوشتار قصد بر‌آن دارم، تا پیرامون جنگ و تقابل، فرجام و سرنوشت دو روایت در دودهه‌ی پسین تاریخ، اشاره‌هایی داشته باشم. تلاش می‌کنم از پرداختن به حاشیه‌ها پرهیز نموده و با اختصار به پرسش‌های مطروحه‌ی ذیل، پاسخ ارایه نمایم.

 

این دو روایت کدام‌ها اند؟ داعیه‌ی اصلی آن‌ها چه بوده است؟ پرچم‌داران اصلی روایت‌ها چه کسانی بوده‌اند؟ میراث و سرنوشت نهایی این روایت‌ها، چه بوده است؟

 

روایت‌های مدّ‌نظر، روایت لیبرالیسم آمریکایی است که فرمان اشغال کشور ما را صادر کرد و روایت اسلام است که در مقابل اهریمنان اشغال‌گر، فتوای جهاد داد. اگر این دایره را محدود‌تر ساخته، به نمایندگان و فرمان‌دهندگان اصلی این روایت‌ها اشاره نمایم، می‌توانم بگویم که روایت اولی، روایت جورج بوش؛ رئیس‌جمهور اسبق آمریکا است که تحت عنوان عملیات آزادی، دستور حملهٔ نظامی بر کشور ما را صادر کرد، و روایت دومی، روایت امیرالمؤمنین ملا محمدعمر مجاهد -رحمه‌الله- است که تحت عنوان استشهاد برای استقلال، فتوای جهاد صادر کرد.

 

این دو روایت، دو تفکر و یا دو اندیشه‌ای بودند که یکی اشغال و ویرانی سرزمین دیگران را توجیه و مشروعیت‌بخشی می‌نمود، و دیگری دفاع از وطن و ارزش‌های آن را وجیبه‌ی دینی و میهنی خود می‌دانست. اگر بخواهیم محوریت اساسی این روایت‌ها را در دو مفهوم خلاصه نماییم، می‌توان مفاهیم «اشغال» و «جهاد» را به عنوان هسته‌ و بنیاد این روایت‌ها، ذکر کرد.

 

آمریکایی‌ها با تکیه بر همین روایت صادره از مکتب لیبرالیسم، به هر کجای جهان که خواسته‌اند، بی‌دلیل و بی‌محابا، لشکر متجاوز فرستاده‌اند، و پیروِ همین روایت، کشور ما را نیز جولان‌گاه قدم‌های نجس سربازان‌ و لشکر طاغوتی خود ساختند. این لشکر اهریمنی که در جنایت و شرارت شهره‌ی تاریخ است، از آب و باد و خاک و جغرافیا تا فرهنگ و ارزش‌های ملک ما را در اشغال و تصرف کامل خود در آورد و به سخره گرفت.

 

آن‌چه قابل پردازش است، تبلیغات جهانی مبنی بر شکست‌ناپذیری روایت اشغال بود. این روایت، از همهٔ حمایت‌های جهانی، تجهیزات پیشرفته‌ی نظامی، همراهی رسانه‌های قدرت‌مند و از سایر امکانات غیر قابل حساب، بهره‌مند بود؛ اما، روایتِ ملا محمدعمر مجاهد -رحمه‌الله- که ریشه در مکتب اسلام و قرآن کریم داشت، سر تسلیم فرود نیاورد؛ بلکه صدای مخالفت بلند کرد، و نعره‌ی جهاد را در برابر اشغال‌گران فریاد کشید، و در فرجام، لشکریان متجاوز، محکوم به شکست و زوال تاریخی گردید.

 

در اخیر دو نکته را به‌عنوان جمع‌بندی و نتیجه‌گیری ذکر می‌نمایم؛

 

اولا این‌که بسیاری از معاندین و سربازان سایبری دشمن، با ارایه‌ی نظریات مغرضانه در صدد منسوب‌نمودن جهاد مقدس مجاهدین امارت اسلامی، به عوامل و حاشیه‌های نا‌مرتبط هستند، در حالی‌که تقابل و رویارویی دو روایت جهاد و اشغال بود که آبش‌خور یکی لیبرالیسم آمریکایی و منبعِ دیگری، مکتب اسلام بود.

 

نکته‌ی دیگر این‌که دشمنان اسلام، با راه‌اندازی جنگ روانی در صدد تضعیف روایت جهادی و عدم کارایی و نتیجه‌بخشی آن بودند، در حالی‌که روایت جهاد، مهم‌ترین و موثر‌ترین راه در برابر دشمن اشغال‌گر ثابت شد. خلاصه سخن اینکه، بیست‌و‌چهارم اسد، پیروزی روایت امیرالمؤمنین ملا محمدعمر مجاهد -رحمه‌الله- است که گفته بود: «اگر ده نفر هم باشد، دست از جهاد بر نمی‌دارم و حتما لشکر متجاوز را شکست می‌دهم» و پایان کار نیز چنین شد که امیرالمؤمنینِ راحل، وعده کرده بود.