۲۴ اسد

جشن استقلال بدون استقلال

سراسر کشور را با تابلوها و شعارهای مختلف مزین و آراسته می‌شد اما خنده‌دارترین و مضحک‌ترین بخش این داستان اشغال کشور بود و این سروصداها در حالی انجام می‌شد که افغانستان بدترین اشغال تاریخ خودش را تجربه می‌کرد و کشورهای اروپایی تحت ائتلاف ناتو با قوا به افغانستان یورش آورده و هر کشور تکه‌ای از آن را تصاحب کرده بودند و پرچم‌شان در آن مناطق در اهتزاز بود و سربازان آن‌ها گشت‌زنی می‌کردند.

سال‌های زیادی را در دوران جمهوریت افغانستان در این کشور گذراندیم روزها می‌گذشتند و سالگردهای جشن استقلال تکرار می‌شدند و شاهد جشن‌های پر شکوه و زیبایی بودیم. ماشین‌ها به صورت کاروانی حرکت می‌کردند جاده‌ها بسته می‌شدند و آهنگ‌های حماسی و به‌وجدآور پخش می‌شد. جوانان از داخل ماشین‌ها سرهای‌شان را بیرون می‌آوردند و هورا می‌کشیدند و عده‌ای هم از این همه شکوه ذوق‌زده شده بودند.

سراسر کشور را با تابلوها و شعارهای مختلف مزین و آراسته می‌شد اما خنده‌دارترین و مضحک‌ترین بخش این داستان اشغال کشور بود و این سروصداها در حالی انجام می‌شد که افغانستان بدترین اشغال تاریخ خودش را تجربه می‌کرد و کشورهای اروپایی تحت ائتلاف ناتو با قوا به افغانستان یورش آورده و هر کشور تکه‌ای از آن را تصاحب کرده بودند و پرچم‌شان در آن مناطق در اهتزاز بود و سربازان آن‌ها گشت‌زنی می‌کردند.

جالب‌تر این‌که فریب‌خوردگان و شیفتگان غرب برای برگزاری جشن‌های استقلال تمام هزینه‌های آن را از اشغال‌گران و استعمارگران آن زمان دریافت می‌کردند و خوش بودند که می‌توانند مقداری را به جیب خود بزنند.

در حالی جشن‌های استقلال را جشن می‌گرفتند که افغانستان بدترین اشغال ممکن را تجربه می‌کرد و دولت موجود هیچ استقلالی نداشت و اشغالگران ناتو به سرکردگی آمریکا هر جنایتی را که می‌خواستند، در حق مردم روا می‌داشتند و هیچ جا و مکانی برای دخالت آن‌ها ممنوع نبود و هر دروازه‌ای را که دل‌شان می‌خواست، می شکستند و حریم آن را مورد تاخت‌وتاز قرار می‌دادند و برعکس دولت خودخواندۀ افغانستان اجازه نداشت به حریم‌های آنان که در افغانستان ساخته بودند بدون اجازۀ آن‌ها وارد و یا حتی نزدیک بشود.

در حالی جشن استقلال را برگزار می‌کردند که دولت آن زمان افغانستان از حضور و تعداد کامل نیروهای اشغالگر معلومات کاملی نداشتند و تعداد آن‌ها کم و زیاد می‌شد و همین‌طور هر روز در حال افزودن پایگاه‌های خود بودند و حساس‌ترین نقطه‌های کشور به دست آن‌ها بود.

در حالی به استقبال جشن‌های استقلال می‌رفتند که عزل و نصب‌های مهم و حیاتی کاملا به دست آن‌ها بود و هر کسی را که دل‌شان می‌ خواست به شهرت و قدرت دروغین می‌رساندند و هر کسی را که دل‌شان می‌خواست از صحنه طرد می‌کردند.

اما اینک با فرار اشغال‌گران، کشور از لوث وجود هر خارجی تجاوزگر پاک گردیده است و صاحبان و فرزندان اصیل وطن بر افغانستان حکم می‌رانند و در حالی جشن استقلال را برگزار می‌کنند که وجدان‌شان آرام است و کشتی طوفان‌زدۀ وطن را بر ساحل آرامش خوابانده‌اند.

امروز در حالی جشن استقلال در افغانستان برپا می‌گردد که هیچ خارجی‌ای جرأت بدنگاه کردن به حریم آن را ندارد و إن شاء الله دردهای این دیار درد کشیده در آغوش همین فرزندان اصیل مرهم بگیرند و بتواند در روزهایی نه چندان دور، قدرتمندانه بر پاهای خود بایستد و در دنیا صحبت‌هایی برای گفتن داشته باشد.

و ما ذلک علی الله بعزیز