نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
افغانستان گذرگاه امپراتوریها و تیرگاه تاریخ جهان بوده است. در امتداد سالیان دراز تا اکنون، سه ابرقدرت دنیا که در جهان برای خودشان رقیب نمییافتند و رجزخوانی میکردند و هماورد میطلبیدند، در مقابل رشادت و جاننثاری ملت افغانستان شکست مذحوبانهای را متحمل شدند. مردم افغانستان به دنیا ثابت کردند که استعمار، ذلت و بردگی را از هیچ ابرقدرت و سلطهجویی نمیپذیرند و سر تسلیم و انکسار فرود نمیآورند. قشون سرخ شوروی ۶ جدی ۱۳۵۸ هجریخورشیدی به افغانستان حمله کرد و به داخل خاک آن یورش برد. نظامیان شوروی در افغانستان دست به کشتار گسترده و بیرحمانه زدند؛ هر قریه و شهری را که در برابرشان مقاومت میکرد، با حملات شدیدِ زمینی و هوایی به نبردشان میرفتند و تنها آثار کشتار، علایم ویرانی و نشانههای آوارگی را در آنجا بجا میگذاشتند. بیش یک میلیون نفر جان خود را از دست دادند و قربانی شدند. نزدیک به پنج میلیون نفر در خارج و بیش از دو میلیون در داخل کشور آواره و دچار مشکلات و مصائب مقطعی و دایمی شدند. همچنین یکسومِ جمعیت کشور پناهنده شدند؛ زیرساختها نابود شد؛ هزاران خانه و کاشانه ویران شد؛ اما با وجود تمام این آشوبگریها و نابودگریها، ملت غیور افغانستان هرگز زیر بار اشغال و استعمار نرفتند و به دشمنانشان روی خوش نشان ندادند. اتحاد جماهیر شورویِ سابق با ۱۳۰ هزار نیرو به افغانستان یورش برد و آنجا را اشغال کرد، اما با گذشت زمان و با نتایج شومی که بهدست آوردند و شکست شرمآوری که نصیبشان شد، مشخص شد که حمله به این کشور عزتمند توسط رهبران روسیه، یکی از اشتباهات بزرگِ کاخ کرملین در سیاست خارجی آن دوره بود که برای همیشه لکهای ننگین و خجالتآور در دامانشان خواهد بود. در ۲۷ دسامبر سال ۱۹۷۹، نیروهای ویژهٔ ارتش سرخ با حمایت سربازان ارتش افغانستان، حفیظالله امین، رئیس جمهور وقت را ترور کردند و کنترل تأسیسات کلیدی دولت در کابل را بهدست گرفتند و آنجا را اشغال کردند. بدینترتیب، جنگ خونین و تمامعیار برای نسلهای بعدی، با پیامدهای وحشتناکِ جهانی، در افغانستان آغاز شد و رقم خورد. مقامات مسئول، کارشناسان و مردم افغانستان مشکلات موجود و تداوم ناامنیها در کشورشان را ناشی از «کودتای ثور» و تجاوز ارتش سرخ میدانند. با وجود اینکه در ده سال حضور روسها در افغانستان و یورششان به این کشور، افغانستان به ویرانه تبدیل شد و نیروهای انسانی و مادی فراوانی را ازدست داد؛ بیش از آن، این نبرد نابرابر، هیچ سود و نتیجهای برای روسها به همراه نداشت و سرانجام، در دوران میخائیل گورباچف، دولت وقت شوروی به این نتیجه رسید که در باتلاقِ جنگ افغانستان گرفتار شده هر لحظه درحال فرورفتن است. سرانجام تاریخ چنین رقم خورد که روسیه، رو سیه شده از افغانستان برود؛ وقتی آخرین سرباز روسی در روز ۱۵ فوریه سال ۱۹۸۹ میلادی، برابر با ۲۶ دلو ۱۳۶۷ خورشیدی از رودخانهٔ آمو گذشت، عقبنشینی و خروج قشون سرخ شوروی سابق از افغانستان کامل شد. پس از این شکست و خروج، هیچکس باور نمیکرد که بهزودی اتحاد جماهیر شوروی هم فرو بپاشد و از بیخوبون نابود شود و از صحنهٔ روزگار محو گردد. در امتداد تاریخ روسیه، طولانیترین و ادامهدارترین جنگ اتحاد شوروی با مردم افغانستان بود که یکی از عوامل مهم فروپاشی شوروی هم محسوب میشود. اگرچه دولت شوروی در سالهایی که افغانستان را اشغال کرد، هرگز از جنگ، استعمار و اشغال سخن نگفت، بلکه رهبرانشان چنین بلغور میکردند که نیروهای شوروی با درخواست خودِ مردم و برای دفاع از آنان حضور دارند. البته این رویه و کنش شرمآور، یکی از دهها شگرد ابرقدرتها برای توجیه اشغال و استعمار کشورهای دیگر در مقابل افکار عمومی است. ارتش سرخ که پیش از این شکستناپذیر بهنظر میرسید، بهطور باورنکردنی در افغانستان شکست خورد و به خاک سیاه نشست. براساس آمار رسمی، شوروی در کوههای هندوکش، با احتساب مفقودشدگان، ۱۴,۷۵۱ سربازش را ازدست داد؛ یعنی طبق آمار رسمی، ارتش سرخ در هر سال حدود ۱۶۱۳ نظامی خود را در افغانستان از دست داده متحمل خسارتهای جبرانناپذیری شده بود، البته منهای تلفات ارتش کمونیستیِ افغانتبار که در این آمار و ارقام افزوده نشده است. شمار معلولین و مجروجین جنگ نیز حدود ۴۷۰ هزار تن برآورد شده است. در مدت جنگ دهساله، حدود ۶۲۰ هزار نظامی شوروی در افغانستان عملاً در نبرد شرکت کرده بودند. ناگفته نماند که تلفات شوروی تنها همینها نبوده است، بلکه طبق آمار رسمی، ۴۵۱ چرخبال و هواپیما، ۱۴۷ تانک، ۴۴۳ توپ جنگی، ۱۱,۳۶۹ موتر باری و تانکر سوخت شوروی در جنگ افغانستان منهدم و نابود شد. چنین تلفات سنگین و پرهزینهای اتحاد جماهیر شوروی را از لحاظ اقتصادی و نظامی تضعیف کرد و به خاک سیاه نشاند. جنگ در افغانستان، برای شوروی تقریباً ۵۰ میلیارد دالر هزینه به همراه داشت که کمر مالیاش را خم کرد و از نظر اقتصادی فلجش نمود. در واقع، کمونیسم شوروی در افغانستان از نیروهای اسلامی زخمی کاری و التیامنشدنی خورد. هرچند ایدئولوژیها هرگز ازبین نمیروند، اما با فروپاشی شوروی، نفوذ و تأثیر ایدئولوژی کمونیستی نیز در جهان بسیار کمرنگ و اندکاندک به فراموشی سپرده شد. مردم یک کشور اسلامی با روحیه و انگیزه ناشی از اعتقادات دینی خود، به عبارت دیگر، با توسل به ایدئولوژی اسلامی، اتحاد جماهیر شوروی را که دارای ایدئولوژی کمونیستی بود، شکست دادند و مغلوب نمودند، علیرغم تفاوت فاحشی که در امکانات نظامی و تسلیحاتی در میان هر دو گروه وجود داشت. نیروهای ارتش سرخ نه سال در افغانستان جنگیدند، اما بالأخره مجبور شدند این کشور را ترک کنند. با یورش نظامی شوروی سابق به افغانستان که منجر به جنگهای خونین و فروپاشی بنیههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شد، باوجوداین، افغانها در دوران پساجنگ نتوانستند بر سر تشکیل یک حکومت سراسری باهم به توافق برسند و مسالمتآمیزانه در کنارهم زندگی کنند؛ در پی آن اختلافها و دودستگیها، آنچه نصیب عموم ملت افغانستان شد، بهشرح ذیل میباشد:
۱. نابودی سرمایههای فیزیکی و تخریب زیرساختهای ملی؛
جنگ سرمایههای فیزیکی و زیرسختهای ملی را تخریب نمود و به تولید و تجارت آسیب فاحش وارد کرد و باعث گسترش فقر شد.
۲. کاهش جمعیت و پناهندهشدن نیروهای انسانی در کشورهای همجوار؛ بدونشک مهاجرت و پناهندهشدن گزینهٔ اجباری است که انسانها تنها در حالت اضطرار و ناچاری به آن رو میآورند و مشقت گریز و منت مهاجرت را به جان میخرند و آیندهٔ نامعلوم را برمیگزینند.
۳. تضعیف همبستگی اجتماعی میان ملت؛
همبستگی اجتماعی در سراسر کشور ضعیف شد و جنگ شکاف اجتماعی و اقتصادی را عمیقتر کرد.
۴. کشتهشدن دهها هزار نفر و بیوه و یتیمشدن هزاران زن و طفل.
اگرچه ملت افغانستان در مبارزه علیه بزرگترین قدرت نظامی جهان پیروزی بزرگی بهدست آورد، اما به دلیل بیکفایتی و طمعکاری برخی رهبران جهادی که علیه شوروی جنگیده بودند، وارد دورهٔ طولانی بیثباتی و سردرگمی شدند. این دوره یکی از دورههای سیاه تاریخ افغانستان بهشمار میرود. در زمان جنگهای داخلی، کنترل سیاستهای اقتصادی ضعیفتر از قبل شد و در کل، سیاستها و فعالیتهای اقتصادی بیش از اینکه در خدمت رفاه و آسایش ملت باشد، در خدمت جنگسالاران قرار گرفت. در طول جنگ راههای تجارتی و سرمایهگذاری و اشتغالزایی مختل شد و منابع درآمد و ثروت کشور به طرز لجامگسیختهای در راستای برنامههای جنگ به کار گرفته شد؛ ازاینرو، مردم در فقر کامل بهسر میبردند که بهطور مستقیم ملت را به طرف فاجعهٔ جدید سوق داد. درنتیجهٔ جنگهای داخلیِ خونین، کابل، پایتخت افغانستان، ویران شد و کشتار، ویرانی و مهاجرت افغانها ادامه یافت.
دیدگاهها بسته است.