نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نویسنده: ابوالنصر زرنجی هر سال ۲۶دلو میرسد و دوباره یاد و خاطرات حماسی افغانها زنده میشود؛ خاطراتی که صفحات تاریخ هرگز آن را فراموش نخواهد کرد. کردارهای دیروزیها الگویی برای نسلهای بعدی قرار خواهد گرفت. در واقع رشادت و دلیری پدرها در وجود فرزندان تأثیر شگرفی دارد. نمونۀ بارز آن در دهههای اخیر این […]
نویسنده: ابوالنصر زرنجی
هر سال ۲۶دلو میرسد و دوباره یاد و خاطرات حماسی افغانها زنده میشود؛ خاطراتی که صفحات تاریخ هرگز آن را فراموش نخواهد کرد. کردارهای دیروزیها الگویی برای نسلهای بعدی قرار خواهد گرفت. در واقع رشادت و دلیری پدرها در وجود فرزندان تأثیر شگرفی دارد. نمونۀ بارز آن در دهههای اخیر این کشور قابل مشاهده است. سه نسل، یکی بعد از دیگری توانستند سه امپراتوری و ابرقدرتِ دنیا را به زانو درآورده و برای جهانیان ثابت نمایند که عقیدهٔ جهاد و مبارزه در رگ و خون این ملت عجین شده است.
اگر به بررسی و کاوش برای یافتن علل و عوامل شکست امپراتوری شوروی بپردازیم؛ آن را در این چند چیز خلاصه میکنیم:
۱. پایبندی این ملت به رسوم و عنعنات دینی؛
۲. سادهزیستی و دوری از تکلفات؛
۳. روحیهٔ جهاد و پیکار در مقابل هر دشمن مکّار؛
۴. ارتباط عمیق مردم با مساجد و مراکز دینی.
از طرف دیگر اگر نیمنگاهی به چگونگی حمله شوروی و نکتههای مهم آن بپردازیم، خالی از لطف نخواهد بود. شوروی از همان ابتدا و بعد از شکست امپراتوری بزرگ بریتانیا، ارتباطهای تنگاتنگی با گروهای افغان برقرار کرد. رفتهرفته با نفوذپذیری خود در زمینههای فکری و اقتصادی توانست از دور حکومت کمونیستی را بر سر مردم افغانستان حاکم گرداند. در نتیجه برای فراهم آوردن زمینهٔ استعمار خود با کمکهای مالی و حمایت از جمهوری کمونیست آن زمان کوشید تا قبل از ورود، پایههای استعمارگرایانه خود را مستحکمتر گرداند. صرفنظر از تمویل و کمک پیوسته، آنچه قابل تأمل است؛ تزریق اندیشه و ایدهٔ کمونیستی در این مملکت بود. شوروی قبل از ورود خود بذر اندیشهٔ کمونیستی را در کشور کاشت، شوروی با تزریق این نظریه، خنجری در بدن ما فرو کرد که بعد از چهل و اندی سال هنوز هم از زخم آن خون میچکد. تأثیر همین فکریه بود که حکومت کمونیستی در افغانستانی که ۹۹٪ مسلمان داشت ایجاد شد و عامل خشونت و نگونبختی این ملت شد. پیروان این فکریه در دوران جمهوریت نیز با در دست داشتن مناصب و کرسیهای بزرگ دولتی، در خیانتهای بیستساله حکومت پیشین نقش مهمی ایفا کردند. قشون شورویِ شکستخورده با رسوایی تاریخی از کشور فرار کردند؛ اما این غدهٔ سرطانی در افکار باقی ماند. درد این زخم تمام نشده بود که در بیستسال اشغال، فکریهی نوین غربیِ سکولار در میهن رخنه کرد و کار مبارزه و پیکار با این دو اندیشهٔ فاسد را برای علما و دانشمندان سختتر کرد.
حالا زیرنظر حکومتاسلامی، بهترین زمینه برای علما و دعوتگران ایجاد شده است تا بهخاطر مبارزه در مقابل این دو پدیدهٔ نووارد دست بهکار شوند. سپریشدن زمان طولانی از پیدایش افکار، نباید ما را از نفوذ این فکریه در نسل جدید غافل سازد. برای تردید افکار شرقی و غربیِ وارد شده در کشور، نیاز به تلاش و کوشش فراوان بر سر نسل جدید در مکاتب، پوهنتونها و مراکز تعلیمی میباشد. تربیت نسل جدید در اختیار ماست و نباید از آن غافل شد. باید از تمام ابزارها برای ترویج عقاید ناب اسلامی استفاده کرد و تیشه بر ریشهٔ افکار خارجی زد.
دیدگاهها بسته است.