شکست ارتش سرخ شوروی

نویسنده: محمد کشورعزیز ما افغانستان با موقعیت استراتیژیک و مهم خود همواره برای کشورهایی که در پی استعمار بوده و هوس جهان‌گشای داشته‌اند، پردردسر و مشکل‌ساز بوده‌است. اما کاش این قدرت‌ها از شکست‌های یکد‌یگر عبرت می‌گرفتند و بار دیگر همان حوادث تلخ و ناخویشایند را تکرار نمی‌کردند و خود را خوار‌وزبون و سر افکنده نمی‌کردند. […]

نویسنده: محمد

کشورعزیز ما افغانستان با موقعیت استراتیژیک و مهم خود همواره برای کشورهایی که در پی استعمار بوده و هوس جهان‌گشای داشته‌اند، پردردسر و مشکل‌ساز بوده‌است. اما کاش این قدرت‌ها از شکست‌های یکد‌یگر عبرت می‌گرفتند و بار دیگر همان حوادث تلخ و ناخویشایند را تکرار نمی‌کردند و خود را خوار‌وزبون و سر افکنده نمی‌کردند. انگلیس سه‌بار در افغانستان با شکست مواجه شد و با شرمساری تمام از افغانستان فرار کرد، اما گویا همین شکست برای سایر امپراتورهای قلدر و متجاوز کافی نبود و آن‌ها نیز می‌خواستند شکست در افغانستان را تجربه کنند. ۴۳ سال قبل در همین روز (ششم جدی ١٣۵٨ هجری شمسی مصادف با ۲۷ دسامبر۱۹۷۹م)، یکی از امپراتورهای زمان که تشنه‌‌ی استعمار بود و سیطره و استعلا بر کشورهایِ ضعیف چشم‌هایش را کور و گوش‌هایش را کر ساخته بود بر افغانستان حمله کرد. آن‌روز برای مردم افغانستان روز بسیار سیاه و تاری بود؛ روزی بود که از هوا و زمین بر افغانستان آتش بارید و این میهن تبدیل به میدان کشمکش‌ها و درگیری‌ها شد. روزی بود که بینی یکی از امپراتورهای زورگو و پرادعای جهان به خاک مالیده شد. روزی بود که ارتش بزرگ شوروی با هواپیماها، چرخ‌بال‌ها، ماشین‌های زرهی، تانک‌ها، سایر ابزار جنگی و ۸۵۰۰۰ سرباز ارتش سرخ روس بر افغانستان حمله کرد؛ خانه‌ها را ویران ساخت، مساجد را منهدم نمود، قریه‌ها را تبدیل به چهاردیواری نمود، شهرها را به ویرانه‌ها مبدل نمود. مردم را آواره، بی‌خانمان و بی‌جا ساخت؛ بر اثر این جنگ و حمله خانمان‌سوز که توسط مهره‌های سوخته‌ی داخلی طرح‌ریزی شده بود ملت مظلوم بیش از یک‌ونیم میلیون شهید شد، شش میلیون نفر به کشورهای همسایه آواره شدند و بیش از هزاران معیوب و معلول در جامعه به‌جا ماند. کسانی که در کشور زندگی می‌کردند در سخت‌ترین حالات ممکن و بدترین شرایط موجود زندگی می‌کردند. جوی از خون جاری شد. ابرهای متراکم غم‌واندوه، اضطراب‌ونگرانی بر همه جا سایه افکنده بود. مردم از فقر، بیچارگی و بدحالی رنج می‌بردند. اقتصاد افغانستان ازهم پاشید، سرمایه‌های فرهنگی ضایع شدند و کارها تعطیل گشت؛

اما دیری نپایید که مردم افغانستان همان‌طوری که در جهان به غیرت، شجاعت، دلیری و رادمردی کامل مشهور هستند، سر بلند کردند و این ظلم و جنایت‌ها را برنتافتند و برای مقابله با آن آماده شدند.

مقاومت مردمی، جهاد فی سبیل و فداکاری برای آزادی وطن آغاز گردید. مجاهدین مخلص با نعره‌های الله اکبر، چنان رعبی در دل روس‌ها ایجاد کردند که دیگر جای برای آرامش نداشتند. صدای الله اکبر در تمام میادین طنین‌افکن شد، پیر‌وجوان با بیل، کلنگ و تیشه به مقاومت با دشمنان پرداختند. قریه‌های دور‌واطراف از دست‌شان گرفته شد. مجاهدین روزها در کوه‌ها و مغاره‌ها پنهان می‌شدند و شب‌ها با تمام قوت‌ونیرو بر آنان حمله می‌کردند و آنان را تار و مار می‌کردند.

بالأخره مجاهدین با دستان خالی و با شکم‌های گرسنه موفق شدند این غول بزرگ را از پا در آورند و برای جهان و جهانیان درس عبرت قرار دهند تا باری دیگر کسی جرئت نکند به این کشور ستم‌دیده و این ملت مظلوم چشم طمع داشته باشد. در این تجاوز به خاک افغانستان، سیزده‌ هزار نفر از سربازان روسی به هلاکت رسیدند و ده‌‌ها هزار نفر آنان زخمی شدند. اقتصادشان از بین رفت و در ثروت و صنعت از دیگران عقب ماند.

به اعتراف دوست و دشمنان افغانستان گورستان امپراتوری‌های بزرگ دنیاست. شاید حالا زورگویان و قلدرمآبان جهان متوجه شده باشند که با افغان‌ها از راه جنگ نمی‌توان وارد شد؛ زیرا هرگز ایمان‌شان به خدا و دوستی‌شان به وطن به آنان اجازه نمی‌دهد که زیر دست دیگران باشند و استعمار دیگران را قبول کنند همان‌گونه که با مبارزه با اشغال امریکا و سایر کشورهای عضو ناتو برای همگان ثابت ساختند.

والله الموفق وهو ولی کل شیء.