شهیدی که رهبر شهداء بود

شهید امیرالمؤمنین ملا اخترمحمد منصور تقبله‌الله را می‌گویم که عهد خود با پرودگار را عملی نمود، وی از جمله کسانی بود که خداوند متعال در آیه ۲۳ سوره احزاب در مورد شان می‌فرماید: (مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عٰهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضٰى نَحْبَهُۥ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا)

گل سرخی که در باغچه جهاد رویید؛ مایه سکون قلب‌ها و پیشوای حاکم بر دل‌ها، شمله‌ی افتخار امت اسلامی، مردی ملبس به دلاوری، شجاعت و صداقت اسلامی و افغانی، امیری سرشار از اندیشه‌های جهادی.

سرلشکر و قوماندان رهروان و پیروان راه مقدس، شخصیت مدبر و مفکر، جای‌نشین عمر ثالث، قهرمان و غازی سنگرهای داغ مبارزه علیه متجاوزان شوروی و آمریکایی.

شهید امیرالمؤمنین ملا اخترمحمد منصور تقبله‌الله را می‌گویم که عهد خود با پرودگار را عملی نمود، وی از جمله کسانی بود که خداوند متعال در آیه ۲۳ سوره احزاب در مورد شان می‌فرماید: (مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عٰهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضٰى نَحْبَهُۥ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا) ترجمه: در میان مؤمنان، شخصیت‌هایی هستند که به عهد خود با خداوند وفا کردند؛ در میان آن‌ها کسانی بوده‌اند که به نذر خود وفا کرده‌اند و کسانی که تا هنوز منتظر اند، آن‌ها هیچ تغییری در رویه و عمل خود نکرده‌اند.

رهبرى که شیخ‌القرآن و الحدیث مولوی عبدالبصیر، یک‌تن از علمای برجسته و از دوستان نزدیک امیرالمؤمنین تقبله‌الله در باره‌اش مى‌گوید: “به شهید امیرالمؤمنین ملا اختر محمد منصور تقبله‌الله گفتم که در میدان محشر در مورد همه شهداء و اشتشهادیان پرسیده می‌شوید؛ شهدای که به رهبری شما در آتش بریان شده‌اند، مورد اصابت تیرها قرار گرفته‌اند و راهی زندان شده‌اند. اشک‌ها از چشمان مبارک شهید امیرالمؤمنین تقبله‌الله سرازیر شد و تکیه کرد. بعد از مدتی نشست و به من گفت: شیخ صاحب! اگر خود را مثل استشهادیان تکه تکه نکردم من امیرالمؤمنین نیستم بلکه یک خائن بزرگ در حق این قوم مظلوم هستم”.

امیری که با عزم راسخ، نیت مستحکم و اراده قوی خود جهان کافر را متحیر کرده بود؛ مسیر را از آن‌ها گم کرده بود، آسایش را بر آن‌ها حرام قرار داده بود و آن‌ها را از خوشی‌های زندگی محروم کرده بود.

آن بزرگواری که زندگی با عزت سپری نمود و مرگ شهادت را به دست آورد و این قول را حقیقتاً عملی نمود که “زندگی با عزت و مرگ شهادت”

رهبری که راه زندگی را در کام مرگ جستجو نمود و به سعادت ابدی رسید، با بهایی ناچیز معامله بزرگی انجام داد.

امیری که تمام خوشی‌های زندگی را فدای عزت، شرف، آبرو، حیا و عفت مسلمانان کرد و نمی‌خواست مسلمانان در غلامی، ذلت و برده‌گی بنده‌گان زندگی کنند.

امیری که امت را از منجلاب فروپاشی نجات داد و بار دیگر بذر وحدت را در دل ها کاشت، برای تحقق خواب استقلال تلاش ورزید و سایه دلسوزی و مهربانی خود را بر سر مردم گستراند.

رهبری که پس از خدمات بی‌شمار جهادی مانند فداییان فداکاری کرد و گوشت‌های وجود خود را در آتش کباب کرد اما ملت را به بردگی نگذاشت.

وَ لَاتَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوٰتٌۢ ۚ بَلْ أَحْیَآءٌ وَلٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ . [سُوۡرَهُ البَقَرَه : ۱۵۴]